معنی جلو رفتن کار

حل جدول

جلو رفتن کار

کار پیش رفتن


پیشرفت کردن- جلو رفتن کار

کار پیش رفتن


کار پیش رفتن

پیشرفت کردن، جلو رفتن کار


جلو رفتن

پیشروی


به جلو رفتن

پیش افتادن، تقدم

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

کار رفتن

کار رفتن. [کارْ، رَ ت َ] (مص مرکب) از پیش رفتن کار. (آنندراج):
از سر کوی تو هر کو به ملالت برود
نرود کارش و آخر به خجالت برود.
حافظ (ازآنندراج).
|| (در اصطلاح روسبیان) کار رفتن زن بد؛ رفتن او به عمل بد. پرداختن روسبی به کار زشت. به تباهی رفتن زن، بمزد و اجرت.


کار پیش رفتن

کار پیش رفتن. [رَ ت َ] (مص مرکب) پیشرفت کردن امر. جلو رفتن کار:
گر سر ترک کلاه فقر داری ای فقیر
چارترکت باید اول تا رود کار تو پیش
ترک اول ترک مال و ترک ثانی ترک جاه
ترک ثالث ترک راحت ترک رابع ترک خویش.
خواجه سلمان (از آنندراج).
زاهد نخوری نقل فریبی بتو گفتم
کاری نرود پیش اگر توبه ز می هست.
ظهوری (از آنندراج).


کار بالا رفتن

کار بالا رفتن. [رَ ت َ] (مص مرکب) کار پیش رفتن. (آنندراج):
کار بالا نرود دست نیابد بر کام
هر که دل داده ٔ آن قامت و بالا نشود.
ابونصیر نصیرای بدخشان (از آنندراج).
کار محنت گر درین راه این چنین بالا رود
ره نوردان را ز زانو خار می باید کشید.
ابوطالب کلیم (از آنندراج).
مشو مقیّد همراه اگر چه توفیق است
که از جریده روی کار مهر بالا رفت.
صائب.

فرهنگ فارسی هوشیار

کار رفتن

(مصدر) کار کردن بعمل پرداختن کار رفته. یا کار رفتن زن بد (روسبی) . ‎- 1 پرداختن او بعمل بد، انجام شدن کاری اجرا شدن عملی. یا کار رفتن از کسی یا چیزی. انجام شدن کار بدست او یا توسط آن: } کار از تو میرود مددی ای دلیل راه خ کانصاف میدهیم وز راه اوفتاده ایم ‎. { (حافظ 2151)

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

جلو رفتن

Vorangehen


باسختی جلو رفتن

Pflug (m), Pflügen, Pflügen

معادل ابجد

جلو رفتن کار

990

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری